1- جمهوریخواه_اصولگرا :مذاکره ترامپ با ایران به شیوه اوباما. جلسه با نمایندگان دولت بعدی!
منبع خبر «الجریده» یک شخصیت برجسته اصولگرا ایرانی است!!
روزنامه کویتی الجریده گفته است در این مذاکرات، دولت ایران مشارکت نداشته بلکه نمایندگانی از طرف یک شخصیت ارشد اصولگرای ایران حضور داشتند.!!
از آنسو اسپوتنیک گزارش داده در این مذاکرات، نمایندگانی از دولت ترامپ و یکی از شخصیت های ارشد اصولگرای ایران حضور داشتند. به دنبال این نشست، مذکرات محرمانه دیگری در هفته گذشته در عمان میان دو طرف برگزار شد!!
به گفته این منبع که یک شخصیت برجسته اصولگرا" در ایران توصیف شده، طرف امریکایی پیشنهادی را برای توافق میان دولت بعدی امریکا و رئیس جمهور بعدی ایران مطرح کرده است!!
جمهوری خواهان خواستار توافق با اصولگرایان هستند
در این مذاکرات، نمایندگان ترامپ گفته اند که او قطعا در انتخابات بعدی ریاست جمهوری امریکا پیروز خواهد شد اما نمی خواهند با دولت روحانی بر سر میز مذاکره بنشینند زیرا او هیچ قدرتی برای اجرای تعهدات خود ندارد و همیشه ... را به کارشکنی در توافق متهم می کند!!
طرف امریکایی همچنین به نمایندگان این شخصیت اصولگرای ایرانی گفته اند که همه برآوردهای آنها تایید می کند رئیس جمهور بعدی ایران یک اصولگرا خواهد بود!!!
(در اواخر دولت احمدی نژاد، مذاکرات ایران و امریکا به صورت محرمانه در عمان شروع شد و در دولت روحانی به برجام منتهی شد)
2- ما ایرانیان، کجا و چرا شکست خوردیم؟
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
«تا وقتی کسی نپذیرد که بله، من مشکلی دارم، هیچ پیشرفتی برای حل مشکل وجود نخواهد داشت.» و در سطح ملی یعنی: «توافق همگانی درباره وضعیت بحرانی کشور.» این دو جمله طلایی از دایموند در کتاب «آشوب: نقاط عطف برای کشورهای بحرانزده» بود که برایتان نوشتم تا در مورد یک مشکل صحبت کنم شاید به این آستانه برسیم که بله! ما مشکلی داریم!
مسأله کیک در ایران چیست؟
ما در بحرانیم: ارزش پول ملی با شیب تند سقوط میکند، خط فقر و درصد فقرا بالا میرود؛ بیکاری، دو رقمی مثبت و تورم دو رقمی منفی است. این بحران ریشه در شکست بسیار بزرگتری دارد که من نام آنرا «مساله کیک» گذاشتهام.
جوامع با ترکیبی بهینه از «تولید» و «توزیع» بقا و ارتقا مییابند. برای مثال، جامعهای را در نظر بگیرید که فقط کشاورزی میکنند؛ حکومت هم از کشاورزی مالیات میگیرد و بین سالمندان و ازکارافتادگان (که نمیتوانند «تولید» کنند)، نیروهای نظامی برای دفاع و دستگاه اداری برای حفظ نظم و خدمات عمومی «توزیع» میکند.
داستان کیک چیست؟ یک بار ما در جستجوی درست کردن کیک بزرگتری هستیم (تولید) و یک بار هم این است که در جستجوی سهم بزرگتری از کیک موجود (توزیع) هستیم.
هر جامعهای درگیر مناقشهای است بین گروههایی که سعی میکنند سهم بیشتری از «توزیع» را صاحب شوند. مَنسِر اولسون اقتصاددان اینها را «اتئلافهای توزیعی» میخواند؛ گروههایی که ابایی ندارند از ایجاد قواعدی که منافع خودشان را حداکثر میکند، اما درآمد کل جامعه را کاهش میدهد.
مناقشه در جامعه اولویتدهنده «توزیع» بر «تولید» بالا میگیرد چون اگر الف بخواهد سهم بیشتری را صاحب شود، ناگزیر باید سهم ب کاهش یابد. «توزیع» از جنس همکاری نیست، بلکه از جنس تعارض است. مقدار دلارهای نفتی ثابت است و رسیدن سهم بیشتری به الف یعنی بقیه باید کمتر سهم ببرند. «الف» و «ب» اما برای تولید باید همکاری کنند و مثلاً الف چرم و ب زیره کفش بسازند و بفروشند؛ توزیع برد-باخت و تولید برد-برد است.
ما چند دهه است بیشتر «جامعه توزیعی نابرابر» بودهایم، به نفع «ائتلافهای پرقدرت» و به زیان «فقرای کمتوان»؛ توزیع نابرابر دلارهای نفتی، وام بانکی ارزانقیمت، آب و برق و گاز یارانهای، و ...؛ گروههای پرقدرت تلاش میکنند حکومت و دولت را تسخیر کرده و قواعد توزیع را به نفع خود و به قیمت ناکارآمدی و فقر ملی تغییر دهند.
بزرگترین شکست
بزرگترین شکست ما و حکومتمان – با مسئولیت بسیار بیشتر حکومت- این دو مساله است:
اول، توزیع کیک کوچک موجود اهمیت بیشتری دارد نسبت به تولید کیک بزرگتر (قربانی کردن تولید در برابر توزیع).
دوم، همین کیک کوچک را هم خیلی خیلی بد تقسیم میکنیم (قربانی کردن فقرای کمتوان و بدون تریبون در پای ائتلافهای قدرتمند).
ما با محدود کردن دایره مشارکت و تنش در سیاست خارجی، ایجاد انحصار، نظام ناکارآمد مجوزها، نظام چندنرخی و اخلال در نظام قیمتها، وامهای تکلیفی، سرکوب نرخ ارز به مدت چند دهه نه یکی دو سال و نه الان! جامعه توزیعی نابرابر خلق کردهایم.
انحصار سیاسی، مولد فساد و رانت قدرت نابرابر و غیرپاسخگوست؛ و تنش فزاینده مدام در سیاست خارجی مولد بیثباتی، دشواری همکاری بینالمللی و مانع توسعه تجارت مولد افزایش تولید است. بیثباتی اقتصادی و هزینههای فزاینده مبادله، نابودگر تولیدکننده است. نابودی تولید یعنی کیک کوچکتر و کیک کوچکتر یعنی تشدید دعوا بر سر توزیع اندک منابع باقیمانده.
ما در ساختن جامعه تولیدی شکست خوردهایم و در سامان دادن توزیع هم کارنامه تیره است. حاکمان با کردارشان و ما مردمان با مطالباتمان، توزیع را بر تولید اولویت دادهایم؛ جامعهای که مردمان و حاکمان (این دومی خیلی بیشتر) به توزیع بیندیشند، مجلسیانش باید از نیاز به توزیع کمک معیشتی به شصت میلیون نفر سخن بگویند. ما به «ائتلافهای توزیعی» تقسیم شدهایم که به نسبت سهممان از ظرفیت اعمال قدرت و خشونت، کیک را توزیع میکنیم.
شکست در گذار به جامعه تولیدی و وضع قواعد توزیع عادلانه را که بپذیریم، راهِ حل پدیدار میشود؛ و اگر نه، گذر از «توزیع ثروت» به «توزیع فقر» و سپس «توسعه خشونت» را بیشتر تجربه خواهیم کرد. توزیع عادلانه نه مساوی هم بدون تولید کفایت نمیکند، سهم نفت، دیگر برای خرید سه کیلو گیلاس هم کافی نیست. آری باید اعتراف کنیم که بله! ما مشکلی داريم!! ما شکست خوردهایم.
3-طرح پیشنهادی ترامپ برای تحریم بخشمالی ایران
بلومبرگ:تحریمهای پیشنهادی جدید دو هدف را دنبال میکنند:
نخست، بستن معدود منافذ مالی موجود در تحریمها که به دولت ایران اجازه کسب درآمد میدهند.
دوم، بیاثر کردن وعده «جو بایدن»، نامزد حزب دموکرات برای بازگشت به برجام در صورت پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر.
پیشنهاد برای اعمال این تحریمها هنوز در دست بررسی است و برای دونالد ترامپ ارسال نشده است.
به موجب این پیشنهاد از دولت آمریکا خواسته شده کل بخش مالی ایران را با استناد به فرمان اجرایی ۱۳۹۰۲ تحت تحریم قرار دهد.
دونالد ترامپ ژانویه سال جاری میلادی این فرمان را برای تحریم بخشهای صنایع و عمران و معادن ایران صادر کرد.
دولت ترامپ، در صورت نهایی شدن این تصمیمات، نزدیک به ۱۴ بانک ایران که تا به حال مشمول محدودیتهای آمریکا نبودهاند را در فهرست تحریمی قرار خواهد داد.
4-پشت پرده دلار 40 تومانی در بورس کالا/ التهاب آفرینی بخاطر دور زدن بورس کالا
امروز در P.P صادراتی در بورس کالا گفته شد نرخ دلار حتی به 40 تومان هم رسیده است! این خبر در حالی منتشر شد که پیگیری های خبرنگار اقتصاد آنلاین نشان می دهد هرچند در 40 هزار تومان هم رقابتی در یک قلم صورت پذیرفته اما در 36 هزار تومان معامله انجام شده که این معامله هم توسط بورس کالا ابطال شده است.
اما دلیل این رقابت تنگاتنگ بازار خوب صادراتی پپه ایران بوده که ارزآوری خوبی هم برای کشور دارد. به دلیل بازار صادراتی خوب میزان عرضه داخلی این کالا بشدت کاهش پیدا کرده و رقابت در قیمتهایی بالاتر از قیمت جهانی انجام میشود. لذا بنظر می رسد این فشار بر قیمت این کالا فشار دلاری نبوده بلکه فشار عرضه محدود در داخل کشور بوده که با توجه به نیاز کشور به صادرات بیشتر معقول به نظر می رسد.
بررسی های ما نشان می دهد سایر اقلام بورس کالا در قیمتهای منطقی معامله شدند و دلار این محصولات همگی زیر 30 هزار تومان بوده است.
کارشناسان اقتصادی هشدار می دهند که نرخ ارز هم اکنون از قیمتهای بنیادی آن بشدت فاصله گرفته و بزودی پس از فروکش کردن التهابات در یک ماه آینده و گذشتن از ماه سپتامبر که ماه تسویه در بانک های خارجی است نرخ ها رو به کاهش خواهند گذاشت. همچنین به نظر میرسد اهداف دیگری از مطرح شدن اینگونه شایعات وجود دارد از جمله خروج کالاهای بیشتری از این بازار و جولان دوباره دلالان.
5-رسانه ترکیهای: عربستان علیه ترکیه ممنوعیتهای تجارتی وضع کرده است
روزنامه جمهوریت که از قدیمیترین و معروفترین رسانههای ترکیه است گزارش داده فشارهای فزاینده روی تجار عربستانی برای عدم مراوده با ترکیه شکل دیگری به خود گرفته و به اعمال ممنوعیتهای تجاری رسمی علیه ترکیه تبدیل شده است. جمهوریت در این گزارش به نقل قولی از مقامهای عربستان سعودی یا بیانیهای که چنین تصمیمی را اعلام کند، استناد نکرده، اما به نقل از تاجران ترکیهای نوشته عربستان سعودی کالاهای ترکیهای را نمیپذیرد و مقامهای این کشور از چند ماه پیش اجازه ترخیص کالاهای ترکیهای از مناطق مرزی یا فرودگاهها را ندادهاند
6-تجربه بورس ونزوئلا:تصور اینکه شاخص بورس در یک روز ۹۹ درصد سقوط کند، برای هر سرمایهگذاری در جهان ترسناک است
تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
تصور اینکه شاخص بورس در یک روز ۹۹ درصد سقوط کند، برای هر سرمایهگذاری در جهان ترسناک است اما جالب است بدانید سهامداران ونزوئلایی در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۱۸ چنین تجربهای را از سر گذراندند. در حالی که پیش از آن و در مدتی کوتاه، شاخص بورس ونزوئلا چند هزار درصد رشد کرده بود؛ در یک روز ۹۹ درصد پایین آمد اما این پایان داستان نبود؛ منحنی شاخص بورس ونزوئلا پس از آن سقوط تاریخی تاکنون ۶۳ هزار و ۸۶۵ درصد افزایش یافته است.
نام ونزوئلا در سالهای اخیر به بحران فراگیر پولی، پدیده ابرتورم، نرخ رشد بالای شاخص بورس و فروپاشی اقتصادی گره خورده است. این کشور که سابقه طولانی در بحرانهای ارزی و سیاسی دارد، در کنار اعمال سیاستهای بدون ثبات و البته بینتیجه دولت ونزوئلا در حوزه پولی میتوان میان افزایش نرخ تورم، کاهش ارزش پول ملی و نوسان بورس این کشور رابطه همبستگی قدرتمندی را مشاهده کرد. در پایان سال ۲۰۱۷ میلادی رقم شاخص بورس کاراکاس ۱۲۶۳ واحد بود، در حالی که نرخ تورم ۱۲ ماه منتهی به دسامبر ۲۰۱۷ در این کشور ۸۶۲ درصد تخمین زده میشد و هر دلار نیز ۱۱۱ هزار و ۴۱۳ بولیوار قوی معامله میشد. در ۲۱ آگوست، پس از ورود بولیوار با ثبات به بازار، شاخص بورس به ۳۳۷ هزار و ۱۳۳ واحد رسید.مجلس ملی ونزوئلا که تحت کنترل مخالفان مادورو بود، نرخ تورم این کشور را در ۱۲ ماه منتهی به نوامبر ۲۰۱۸ یک میلیون و ۳۰۰ هزار درصد اعلام کرد. روز معاملاتی پس از اعلام این آمار، یعنی ۶ نوامبر شاخص بورس کاراکاس ۹۹/ ۹۹ درصد که برابر با ۵۰۴ هزار و ۳۲۸ واحد بود، سقوط کرد و شاخص کل بازار عدد ۵۰۷ واحد را نشان داد.به دلیل وجود ابر تورم در این کشور مردم پولهای مطلقا بیارزش خود را در سطلهای زباله و خیابانها میریختند. دولت در واکنش به این وضعیت در تاریخ ۲۰ آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی دوباره واحد پولی را تغییر داد و با حذف ۵ صفر از پول ملی، آن را به «بولیوار با ثبات» تغییر داد و هر بولیوار با ثبات برابر با ۱۰۰ هزار «بولیوار قوی» اعلام شد.
پس از سقوط ۲۰۱۸ بورس کاراکاس در ماه نوامبر از فردای همان روز بازار بار دیگر روند رشد خود را در پیش گرفت. فرار سرمایههای باقی مانده در بازار که به دلار آمریکا، یورو، رئال برزیل یا رمز ارزهایی مانند پترو (رمز ارز پشتیبانی شده توسط دولت ونزوئلا) و بیت کوین تبدیل نشده بودند به سوی بورس روانه شدند. بازار پس از سقوط ۶ نوامبر تا روز ۲۸ دسامبر (۵۲ روز) که معاملات سال ۲۰۱۸ به پایان رسید، بار دیگر ۲۱۶ درصد رشد کرد.
شاخص کل بورس کاراکاس در سال گذشته میلادی نیز از هزار و ۶۲۵ واحد در پایان سال ۲۰۱۸ به عدد ۹۰ هزار و ۲۲۴ واحد در پایان سال ۲۰۱۹ صعود کرد. و نرخ تورم ۲۰۱۹ ونزوئلا برابر با ۹ هزار و ۵۸۵ درصد اعلام شد.
برخی ادعا میکنند که بزرگتر شدن بورس لزوما به معنای رشد اقتصادی، رونق بازارها، اعتماد و سود دهی کسب و کارها و مسائلی از این دست است. در حالیکه تجربه ونزوئلا دقیقا عکس این مساله را نشان میدهد. درست همزمان با دورانی که بورس در این کشور آمریکای لاتین رکوردهای صعودی تاریخی از خود بر جای میگذاشت، ارزش بازار همزمان در حال کاهش و بسیاری از شرکتها در حال ورشکستگی بودند. کماکان پس از ۵ سال بروز ابر تورم در این اقتصاد فروپاشیده، نرخ تورم ۴ رقمی و آخرین آمار صندوق بینالمللی پول حاکی از نرخ بیکاری ۵۰ درصدی است. بورس در شرایطی چنین رکوردهای صعودی را برای خود ثبت کرده که براساس آمار بانک مرکزی ونزوئلا نرخ تولید ناخالص ملی سالانه این کشور از سال ۲۰۱۴ تاکنون دائما منفی بوده است. مطابق آمار صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۱۹ میلادی برابر با منفی ۳۵ درصد بوده است و در همین بازه زمانی شاخص بورس این کشور ۵ هزار و ۵۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. به عبارتی دیگر، درست همزمان با کوچکتر شدن ۳۵ درصدی اقتصاد این کشور، بورس کاراکاس به شکل افسارگسیختهای بزرگتر شده است. هنگامی که تقریبا تمام بخش واقعی اقتصاد این کشور، یعنی بخش تولید دچار ورشکستگی و تعطیلی شده است سهام همان شرکتها در بورس روزانه در حال افزایش است. شاید مهمترین درسی که میتوان از تجربه ونزوئلا کسب کرد این امر است که با تکیه بر بازار سرمایه، تزریق گسترده نقدینگی بدون پشتوانه و حذف صفر نمیتوان به جنگ پدیدههایی چون تورم، رکود اقتصادی، تحریمهای شدید اقتصادی و بحران نقدینگی رفت. در چنین شرایطی اساسا رشد بورس خود میتواند سیگنالی جدی از انتظارات تورمی، بیارزش شدن پول ملی و نابودی بخش واقعی اقتصاد و تولید باشد.