.

اخبار روزانه

1-لبنیات ایران ، وارداتی می شود؟

 محمدرضا بنی طبا سخنگوی انجمن صنفی فرآورده‌های لبنی:

حدود ۴۸ قلم لبنیات توسط شرکت‌های لبنی در کشور تولید می‌شود که ۱۰ قلم از این تعداد به صورت مستقیم از سوی دولت قیمت گذاری می‌شود.

هم اکنون دامدار‌ها تکلیف خود را برای تهیه نهاده‌های دامی نمی‌دانند و این موضوع موجب شده به تمام چرخه تولید خسارت وارد شود و نتیجه این بلاتکلیفی و دخالت دولت، به تعطیلی ۸۰۰ کارخانه فرآوری لبنی و از بین رفتن ۱۲ هزار اشتغال تبدیل شده است.

آسیب‌هایی که در حال حاضر به صنعت تولید لبنیات وارد شده، موجب از بین رفتن جذابیت سرمایه گذاری در این صنعت شده است به طوری که پیش بینی می‌شود در آینده نزدیک مجبور به واردات لبنیاتی شویم که ضرفیت صادرات آن در کشور وجود دارد.

 

2-آلمان، ویتنام و ژاپن روش مبارزه با آمریکا را آموختند
نگذاریم قامت بلند ایران خم شود

 صادق ملکی

 بی‌شک، بلایی که آمریکا بر سر ژاپن، آلمان و ویتنام آورده است، بر سر ایران نیاورده. در بستر اجتماعی و از همه مهمتر، در عقبه تاریخی این سه کشور تنفری که نسبت به امریکا وجود دارد، در ایرانی ها وجود ندارد. با این وجود امروز رفتار این سه کشور در ارتباط با امریکا نه بر اساس تنفر و یا رویاهای فضایی، بلکه بر مبنای واقعیت های زمینی تنظیم شده است. ژاپن، آلمان و ویتنام در تنطیم معادلات خود با امریکا برد – برد را نه بر مبنای پنجاه – پنجاه،  بلکه بر اساس ظرفیت معنا کرده و برای خویش از این معنا فرصت سازی کرده اند. 

 ما به عنوان ایران انتخاب کرده ایم یک استثنا باشیم. ما در حالی مسئولیت تغییر جهان را عهده دار شده ایم که خود را نمی توانیم تغییر دهیم. ما بر عهده گرفته ایم که اسرائیل را از نقشه جغرافیا پاک کنیم و فلسطینی ها را دوباره صاحب وطن کنیم. ما بر عهده گرفته ایم که بر پا کننده عدالت روی زمین باشیم.

 و امروز اسرائیل قوی‌تر از چهل سال پیش، حتی حاضر نیست به طرح دو دولت تن دهد و دغدغه سوریه در خط مقدم جبهه مقاومت، نه جولان و فلسطین، بلکه دغدغه پا برجا ماندن و جنگ علیه بقای داعش است.

 بازی سیاست، بازی قدرت و عمل ممکن است. در زمین سیاست نمی شود بدون محاسبه سخن گفت و عمل کرد. باید از نگاه آرمانی رها شد و به واقعیت حاکم بر زمین، تن داد. این سخن به معنای تسلیم نیست، بلکه به معنای تنظیم سیاست بر اساس قدرت و ظرفیت است. عدم تن دادن به واقعیت های حاکم بر صحنه سیاست، فاجعه ای همراه با تحقیر ملی داشته است و خواهد داشت. قراداد ترکمنچای میان ایران و روسیه، جام زهر و حتی برجام از منظری تجلی به کارگیری سیاست عدم درک واقعیت های حاکم بر معادلات قدرت بوده است.

 بی‌شک، بلایی را که امریکا بر سر ژاپن، آلمان و ویتنام آورده است، بر سر ایران نیاورده و در بستر اجتماعی و از همه مهمتر، در عقبه تاریخی این سه کشور تنفری که نسبت به امریکا وجود دارد، در ایرانی ها وجود ندارد. با این وجود امروز رفتار این سه کشور در ارتباط با امریکا نه بر اساس تنفر و یا رویاهای فضایی، بلکه بر مبنای واقعیت های زمینی تنظیم شده است. ژاپن، آلمان و ویتنام در تنطیم معادلات خود با امریکا برد – برد را نه بر مبنای پنجاه – پنجاه،  بلکه بر اساس ظرفیت معنا کرده و برای خویش از این معنا فرصت سازی کرده اند. امریکا قدرت خشن و عریانی است که جنایات آن  بر همگان روشن است، لذا باور و یا اعتماد به امریکا ساده لوحی است، اما عدم پذیرش و تاثیرگذاری عامل مهمی به نام آمریکا بر نظام بین الملل نیز ساده لوحی بزرگتر است. نباید خطا کرد و در دامی افتاد که بقای ایران را به خطر اندازد. 

 هیچ جنگی به یک باره آغاز نمی شود. زمینه جنگ ها در شیبی آرام شکل می گیرد. باید به جای شیب سازی برای جنگ، برای صلح، بستر ساخت. اینجا خاورمیانه است. این بخش از جهان در طول تاریخ مورد توجه و رقابت بوده و همچنان هست. خاورمیانه بر خلاف اوراسیا، آتلانتیک و شرق دور، قدرت تمام کننده‌ای چون روسیه، امریکا و چین ندارد. البته به علت حساسیت و منافع متعدد و متضاد حاکم بر خاورمیانه، قدرت های فرامنطقه‌ای نیز اجازه ظهور قدرت تمام کننده در این منطقه نمی دهند. شاید درک این نکته بتواند برای ایران، ترکیه و عربستان نقطه عزیمت به پایان رقابت و قائل شدن به جایگاه خاص برای خویش باشد.

 و امروزکه ایران علی رغم چهل سال هزینه برای فلسطین، این مهمترین مسئله جهان اسلام (تسنن) همچنان با مشکل پذیرش بخش مهمی از این جهان روبه رو است، شاید بهتر باشد که دیگر از فلسطینی ها، فلسطینی تر نباشیم. اندکی اندیشه در عملکرد فلسطینی ها در ارتباط با صدام، داعش، مذاکرات صلح و از سوی دیگر تشکیل بلوک عربی – اسرائیلی علیه ایران شاید بتواند راهنمای عمل باشد.

 نگذاریم قامت بلند ایران خم شود. این کشور غنی از منابع و نیروی انسانی می تواند نه قدرت مطلق در خاورمیانه، اما می تواند از عناصر اصلی قدرت باشد. همان گونه که استثناها در حیات زیستی دوام نمی آورند، در محیط سیاسی و نظام بین الملل نیز استثناها سخت است که دوام آورند به اهداف خود برسند. 

 هر کس که دغدغه ایران را دارد باید بداند که درک شرایط و محیط منطقه ای و بین المللی به تنهایی کافی نیست و باید این درک عامل ورود به تغییر باشد. تطبیق سیاست های کشور بر اساس ظرفیت های ایران، عامل توسعه و قدرت است.  برای بزرگی، ماندگاری، توسعه و پیشرفت ایران، همچنان فرصت است و تا دیر نشده باید از استثنا بودن خارج شد و در تعامل منطقی با جهان، فقط به منافع قابل دستیابی اندیشید.

 

3-ترکیه در یک قدمی تحریم آمریکا

مجلس سنای آمریکا لایحه بودجه دفاعی آمریکا را تصویب کرد. در این لایحه مجوز تحریم ترکیه به دلیل خرید اس-۴۰۰ داده شده است.

این طرح با رأی موافق بیش از دو سوم اعضا به تصویب رسید و به همین جهت در برابر وتوی احتمالی ترامپ مصونیت دارد.

 

4-کسری بودجه در سال ۱۴۰۰ پنج برابر سال جاری

ابراهیم بهادرانی، مشاور عالی رئیس اتاق بازرگانی تهران

در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ بودجه کل رشد بالایی داشته است؛ منظور از بودجه کل، بودجه شرکت‌ها و بودجه عمومی دولت است که از ۲ هزار و ۱۸ هزار میلیارد تومان در سال ۹۹ به ۲ هزار ۴۳۶ هزار میلیارد تومان افزایش یافته و نزدیک به ۲۱ درصد رشد داشته است. همچنین بودجه عمومی نیز ۴۳ درصد رشد پیدا کرده است.

در عین حال، هزینه جاری هم نسبت به سال ۹۹ معادل ۴۶ درصد رشد پیدا کرده است که این میزان رشد طی یک سال منطقی نیست.

نکته جالب توجه اینکه، درآمدهای بودجه که باید این رشد ۴۶ درصدی هزینه‌ها را تامین کند، ۱۰ درصد رشد کرده است. نتیجه آنکه، کسری عملیاتی که تفاوت درآمد- هزینه را نشان ‌می‌دهد، حدود ۳۱۹ هزار میلیارد تومان برآورد ‌می‌شود که این رقم ۵ برابر میزان برآوردی سال ۹۹ است.

۱۲۱ هزار میلیارد تومان از کسری عملیاتی از محل درآمدهای نفتی پیش‌بینی شده و ۱۹۸ میلیارد تومان باقیمانده کسری عملیاتی نیز قرار است، از محل فروش شرکت‌ها، منابع صندوق توسعه ملی و فروش اوراق تامین شود. بررسی این ارقام نشان ‌می‌دهد که خلاف اهداف تعیین شده، بودجه سال ۱۴۰۰ بودجه‌ای نامتعادل است.

 

5- ترکیه و چین ایران را دور زدند

سید جلال ابراهیمی، رییس خانه اقتصاد ایران و ترکیه:
نخستین قطار تجاری مستقیم میان ترکیه و چین چند روز قبل حرکت خود را از استانبول به سمت شرق آسیا آغاز کرده است.

این قطار بناست مسیری بیش از ۸۶۰۰ کیلومتری را طی کند و در مسیر از خود از دو دریا و پنج کشور عبور می‌کند. بر اساس برنامه ریزی صورت گرفته این قطار از ترکیه وارد گرجستان می‌شود و سپس از طریق آذربایجان به دریای خزر رفته و با عبور از آن به قزاقستان و سپس چین می‌رسد./اقتصاد نیوز 

 

6-تکذیب موافقت عراق با آمریکا برای ترور شهید سلیمانی

نخست وزیر سابق عراق:به طور قاطع موافقت رسمی عراق با یگان پروازی آمریکا برای ترور شهیدان سلیمانی، ابومهدی المهندس و همراهان آنها را رد می‌کنیم.
چندساعت قبل از اجرای عملیات ترور نامه‌ای را از فرمانده نیروهای ائتلاف دریافت کردیم که گفته بود به هماهنگی بهتر نیاز داریم.
نامه ائتلاف چند ساعت پیش از عملیات ترور به دست ما رسید؛ بنابراین چگونه و چه زمانی و توسط چه کسی با آن موافقت شد؟/تسنیم 

 

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه که در جنگ اخیر قره باغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان به طور همه جانبه ای از طرف آذربایجانی حمایت کرده بود، چند روز پس از پایان جنگ به باکو رفت و در مراسم رژه ای که به مناسبت «پیروزی» ارتش آذربایجان و بازپس گیری برخی مناطق اشعال شده تدارک دیده شده بود شرکت کرد.

اردوغان در این مراسم، بیتی از یک ترانه مشهور به زبان ترکی را خواند که حالا جنجال زیادی در داخل ایران به راه انداخته است.

در واکنش به این شعرخوانی اردوغان، محمدجواد ظریف در توئیتی نوشت که «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟  هیچکس نمی‌تواند در باره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.»

شعر «ارس»

آنچه اردوغان خواند، قطعه‌ای از ترانه معروف ارس یا با تلفظ ترکی آن، «آراز» بود. ترجمه بیتی که او خواند این بود: «ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پر کردند / من از تو جدا نمی شوم، به زور جدایمان کردند».

اما اصل شعر، یک قطعه موسیقی بومی و محلی آذربایجان به نام «آراز آراز» است که در آن غم‌های مردم خطاب به رود ارس گفته می‌شود. این قطعه آذری تاکنون بارها و به شکل‌های مختلفی بازخوانی شده اما بیش از همه با نام صمد بهرنگی، نویسنده مشهور ایران گره خورده و به نام او خوانده شده است. دلیل این موضوع آن است که بهرنگی که از منتقدان نظام آموزش و پرورش ایران در دهه 1340 بود، در اوج جوانی و در 29 سالگی در رودخانه ارس غرق شد. مرگ او شوک بزرگی به عموم مردم، جامعه ادبی کشور، روشنفکران آن دوره و به ویژه چپگرایان ایرانی وارد کرد. تلقی عموم در آن زمان این بود که بهرنگی با توطئه حکومت وقت به قتل رسیده است.

ترجمه مهمترین بخش های شعر مذکور که البته در برخی نسخه ها تفاوت های کوچکی نیز در آن دیده می شود، به شرح زیر است:

آراز، آراز، ای خان آراز
آراز سلطان، آراز خان
الهی که بسوزی تو
بدان دردم را، بفهم

آراز را دو شاخه کردند
با خاک سیرابش کردند
من از تو جدا نمی شدم
با ستم جدایمان کردند

 

اشکم را جاری کردی
الهی که خشک شوی
الهی که بسوزی تو
دوستت را چه کردی؟

 

تو می گفتی که هیچ وقت
ماهی سیاه کوچولو نمی خوابید
می رفت تا دوستی پیدا کند
از مرغ های ماهیخوار نمی ترسید

 

من عاشق، هنگام صبح است
وقت سپیده دمان است
از آب آراز ننوش که
خون سرخ صمد است آن

 

ای آراز چه کسی از تو رد شد؟
چه کسی غرقه شد و چه کسی رد شد؟
تو که صمد را خفه نمی کردی
بگو چه کسی جگرش را پاره کرد؟

 

آراز هستم و در خاک فرو نمی روم
او (صمد) به آغوشم آمده بود
او را دشمن از پشت زد
و خونش را به گردنم انداخت

 

چرا بیتی که اردوغان خواند، جنجالی شد؟

اردوغان بیتی از این شعر را خواند که عملا به جدایی بخش بالا و پایین ارس اشاره دارد. البته در شعری که او خواند، جدایی دو سوی ارس با «زور» خوانده شده که در برخی نسخه های شعر با «ستم» عنوان شده است. یعنی جمهوری آذربایجان و آذربایجانِ ایران.

از طرفی، این شعر در میان برخی از پان ترکیست ها، به شکل یک شعر نمادین نگریسته می شود.

این زمینه های ذهنی باغث شد تا سخنان اردوغان نوعی دست اندازی به تمامیت ارضی ایران تلقی شود. حتی اگر این چنین نبوده باشد، دست کم می توان آن را تحریک کننده و زمینه ساز سوءاستفاده های بعدی دانست.


واکنش ایران چه بود؟

در واکنش به این موضوع، محمدجواد ظریف به شکلی کنایه آمیز نوشت که «آیا او [اردوغان] نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ » اشاره ظریف به قرارداد گلستان میان ایران و روسیه تزاری در سال 1813 میلای است که بر اساس آن بخش های شمالی رودخانه ارس به روسیه واگذار شد. ظریف به کنایه یادآوری کرد که منطقه آذربایجان به مادر اصلی خود ایران تغلق دارد و این قرارداد گلستان بوده که باعث شده بخش هایی از آن از سرزمین اصلی جدا شود.

در سرِ اردوغان چه می گذرد؟

بارها در مورد رویای اردوغان برای احیای امپراطوری عثمانی و حتی کشورگشایی در این زمینه صحبت شده و در این زمینه ایده های او که نزدیک به پان ترکیست ها بوده، بیان شده است. اما این تنها دلیل اردوغان برای این مواضع نیست.

ترکیه در سال های اخیر حمایت از جمهوری آذربایجان کشوری که روابط نزدیک زبانی، قومی و فرهنگی با آن دارد را به طور بی سابقه ای افزایش داده است.

این موضوع برای اردوغان چند دستاورد مهم دارد. اول اینکه با برجسته کردن حس ناسیونالیستی در داخل ترکیه، ضعف های حزب خود را که در مقاطعی در افکار عمومی جایگاه متزلزلی داشته، می پوشاند. به همین دلیل است که حزب عدالت و توسعه یعنی حزب اردوغان در سال‌های اخیر در اتحادی نزدیک با حزب حرکت ملی ترکیه مسیری ناسیونالیستی اتخاذ کرده است.

دومین موضوع، موضوع انرژی است. بخش زیادی از واردات گاز طبیعی ترکیه از جمهوری آذربایجان انجام می شود. نفت دریای خزر نیز به بندر جیحان در ساحل دریای مدیترانه فرستاده می‌شود. این موضوه به ویژه از آنجا که ترکیه در سال های اخیر درگیری هایی با روسیه داشته و واردات انرژی این کشور از روسیه به خطر افتاده، اهمیت مضاغفی دارد.

از سوی دیگر، نفوذ ترکیه در جمهوری آذربایجان می تواند بر رقابت های سیاسی این کشور با روسیه نیز اثرگذار باشد؛ به ویژه از آنجا که مواضع ترکیه در موضوعاتی مانند سوریه و لیبی با روسیه تضاد دارد.



نظرات


نظر شما چیست؟

نظر خود را در مورد مطلب بالا بیان فرمایید
کد امنیتی جدید Visual CAPTCHA



اوقات شرعی

نظر سنجی