1- ۵۴ درصد صادرات ایران تنها به سه کشور
مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرد که تمرکز نسبتا شدیدی در بازارهای هدف صادراتی ایران وجود دارد به گونه ای که سه کشور امارات، چین و عراق در سال ۹۷ مجموعا حدود ۵۴ درصد از ارزش صادرات کالاهای غیرنفتی را به خود اختصاص دادهاند.
2-قطع وابستگی به نفت فقط سه راه دارد: حذف یارانه، گرفتن مالیات و فروش اموال دولت
رئیس سازمان برنامه و بودجه:
۱/ هر سال یک هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان یارانه به صورت آشکار و پنهان پرداخته میشود که میتوان بخشی از آن را برای جایگزینی درآمدهای نفتی حذف کرد اما این کار "نیازمند عزم و اراده جمعی است"
۲/ مالیات هم در دنیا دارای شاخصی است یعنی سهمی که مالیات از تولید ناخالص داخلی دارد در کشورهای پیشرفته صنعتی ۳۰ تا ۴۰ درصد، در کشورهای در حال توسعه ۲۰ تا ۳۰ درصد و در ایران کمی بیش از شش درصد است
میزان معافیت مالیاتی در سال، ۵۰ هزار میلیارد تومان است و با اصلاح قانون مالیات و جلوگیری از جلوگیری از فرار مالیاتی و کاهش معافیتها میتوان بخشی از درآمدهای نفتی را جایگزین کرد
۳/ نوبخت راه سوم جبران درآمدهای نفتی را فروش اموال و داراییهای دولتی عنوان کرد که در سالهای گذشته با موفقیت زیادی روبرو نبوده و به اعتقاد منتقدان بیشتر به رواج فساد و رانتخواری انجامیده است.
3- عايدي ما از قتل جورج فلوید چیست؟
محمد فاضلي – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي
بحران ناشي از قتل جورج فلويد بالاخره پايان ميپذيرد. جامعه آمريکا پيشتر هم شاهد اين گونه اعتراضات بوده است و در قالب ترکيبي از اصلاحات قانوني و حقوق مدني برآمده از جنبش حقوق مدني در دهههاي 1950 و 1960، مجموعهاي از پژوهشهاي جديد درباره روابط نژادي و نابرابري در آمريکا و اصلاحاتي در قوانين پليس و ... به آن واکنش نشان ميدهد. تأثير بر سرنوشت رياست جمهوري دونالد ترامپ هم ميتواند اثر ديگري براي جامعه آمريکايي باشد.
سؤال اما اين است که «عایدی ما از قتل جورج فلويد چيست؟» اينکه بحران حاضر آمريکا به شکست ترامپ منجر شود و دولت بعدي آمريکا موضع عقلانيتري در قبال ايران و پرونده هستهاي يا برجام در پيش بگيرد، يکي از عايديهاي ماست اما عايدي ما از بحران جورج فلويد ميتواند چيزهاي مهمتري باشد که البته همه آنها محتمل هستند و بهتر است آنها را در قالب سؤال طرح کنم.
يک. آيا بحران آمريکا اين باور را در حکومت و نخبگان قطعي خواهد کرد که افزايش نابرابري (اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) در جامعه ايران، کشور را به سمت تبديل شدن به بشکه باروتي آماده جرقه خوردن بدل ميکند؟ آيا کاهش نابرابري به صورت واقعي و نه شعاري در دستورکار حکومت قرار ميگيرد؟
دو. آيا به راهکارهايي براي به رسميت شناختن شيوههاي اعتراض مسالمتآميز انديشيده و آنها را محقق ميکنيم تا قدرت و حاکمان خودشان اطمينان پيدا کنند که صداي نارضايتي جامعه را هر از چندي ميشنوند و در بيخبري فرو نميروند و مشاوران و معاونان بادمجان دور قابچين آنها را با صداي «کورش آسوده بخواب که ما بيداريم» نميفريبند؟
سه. آيا پروتکلها و آموزشهاي پليس به گونهاي تغيير ميکند که پليس ظرفيت مواجهه با معترضان را بالا ببرد و به گونهاي نباشد که در اولين ساعات و روز هر اعتراضي، دهها کشته روي دست پليس و نظام سياسي باقي بماند؟
چهار. آيا معترضان خواهند توانست به مانند بخشي از معترضان آمريکايي، ميان اعتراض و رفتار مخرب و خشونتبار عليه اموال عمومي و خصوصي، تمايز قائل شده و رفتار خود را فقط به بيان مسالمتآميز اعتراض معطوف کنند؟
پنج. آيا حکومت و پليس به راهکارهاي تعامل با مردم براي رسيدن به وضعيتي که اعتراض و تظاهرات محقق شود اما اموالي تخريب نشود و خشونت بروز نکند، خواهند انديشيد و اصلاحات قانوني براي محقق ساختن چنين مطلوبي در دستور کار قرار ميگيرند؟
شش. آيا اهميت رسانه آزاد و نقش آن در رساندن صداي اعتراض مردم به حاکمان و اصلاحات منتج از آن، و ممانعت از منتقل شدن فضاي خبري و رسانهاي به خارج از مرزهاي ملي، روشن شده است؟ آيا دستورالعملهاي صدا و سيما براي پوشش خبري اعتراضات و حفظ مرجعيت رسانهاي در داخل – و منتقل نشدن آن به رسانههاي بيرون از مرزهاي ايران – بازنگري ميشود؟
هفت. آيا نخبگان و فعالان اجتماعي و سياسي به ارائه تصوير واقعيتري (نه سياه سياه و نه سفيد سفيد) از سياست و حکومت در آمريکا تمايل پيدا ميکنند؟
هشت. آيا بازخواني ماجراي جورج فلويد و عواقب آن در آمريکا، به بهانهاي براي گفتوگو، درسآموزي، تحليل مقايسهاي، شناخت واقعيتر و فراتر رفتن از کليشهها درباره قدرت و سياست در ايران و جهان بدل خواهد شد؟ آيا همه طرفهاي مؤثر بر گفتمان سياسي در ايران امروز، قادرند به بازخواني واقعنگرانهتري از سياست و قدرت در آمريکا تن دهند؟
تصور ميکنم عايدي درازمدت ما از داستان و بحران قتل جورج فلويد در پاسخ به اين سؤالات و پرسشهايي از اين جنس حاصل ميشود. مهم اين است که ما از اين داستان براي سامان دادن به سياست داخلي خود چه استفادهاي ميکنيم و چگونه بر خرد سياسي حکمراني ميافزاييم.
4- اقدام کم سابقه آمریکا در خصوص تحریمهای بانکی ایران
دادستانی فدرال آمریکا در اقدامی کم سابقه پیگیری پرونده اتهامی علیه یک بانکدار ایرانی به جرم نقض تحریمهای آمریکا را متوقف کرد.
5-جزئیات جدید پایه حقوق کارگران در سال ۹۹
خدایی نماینده کارگران در شورای عالی:
پایه حقوق از یک میلیون و ۸۳۵ هزار تومان به یک میلیون و ۹۱۱ هزار تومان افزایش مییابد.
حقوق یک کارگر مجرد بدون سابقه ۲ میلیون و ۶۱۱ هزار تومان خواهد بود.
حقوق یک کارگر با یک فرزند بالاتر از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان خواهد بود و محاسبات دقیق آن را اعلام میکنم.
تاریخ اجرای مصوبه حق مسکن حداکثر از ابتدای تیر ماه خواهد بود.
این اعداد به هیچ عنوان تأمین کننده سبد معیشت نیست، اما همین که پایه حقوق مجدد بازنگری شد با کمک ایستادگی کارگران بود./ باشگاه خبرنگاران