1-آمریکا: بازگشت به برجام به نفع شرکا و متحدان ما در منطقه است
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری در پاسخ به سوالی درباره تاثیر مواضع جنگ طلبانه اسراییل علیه ایران بر مذاکرات وین، مطرح کرد آمریکا در اعتقاد خود نسبت به این که بازگشت به برجام و دیپلماسی موثرترین راه حل و فصل مسئله هستهای ایران است، جدی و ثابت قدم است.
2-تهدیدات جدید علیه ایران از کجا آب می خورد؟
شدت گرفتن تهدیدهای لفظی مبنی بر حمله نظامی علیه ایران در هفتههای اخیر شدت گرفته است. این در حالی است که مقامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی به تازگی از روشن شدن تاریخ قطعی ازسرگیری مذاکرات بر سر برجام در شهر وین سخن گفتهاند. در این میان، چنین تهدیداتی از سطح مقامات سیاسی -بالاخص در اسرائیل و ایالات متحده- به بحثی میان تحلیلگران و صاحبنظران این حوزه نیز کشیده شده است.
در چنین شرایطی پال پیلار، مقام امنیتی سابق در ایالات متحده با بررسی دیدگاه حامیان دیدگاه تهدید ایران به حمله نظامی، ضمن نقد توجیهات طرفداران این رویکرد، استدلال کرده که چنین تهدیداتی باعث تقویت نگاه تندروهایی در تهران میشود که از ضرورت بازدارندگی هستهای کشور دفاع میکنند.
اما این مسئله هر دلیلی که داشته باشد، اخیرا از زاویههای مختلفی ندای درخواست برای برخورد جدیتر با ایران به گوش میرسد؛ از جمله مدیر ارشد منطقه مرکزی در شورای امنیت ملی دولت اوباما و مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی دولت جورج بوش پسر و موسسه یهودی امنیت ملی آمریکا. این افراد بعضی نکات را درست توضیح میدهند. برای مثال، نویسندگان موسسه امنیت ملی آمریکا ادعا میکنند که گسترش فعالیتهای هستهای ایران در چند سال گذشته یک ابزار چانهزنی برای این کشور است تا بتواند ایالات متحده را ترغیب به مذاکره جدیتری کند، و این اساساً همان روشی است که ایرانیها در زمان مذاکرات اولیه برجام هم به کار میبردند. با این حال از یک سو آنها استدلال میکنند که پیشرفتهای اخیر هستهای ایران از چنان اهمیتی برخوردار نیست که به واسطه آن ایالات متحده به این زودیها نیاز به دادن هر گونه امتیازی بر سر میز مذاکره باشد، و از سوی دیگر ادعا میکنند که همان برنامه هستهای آنقدر خطرناک است که ضرورت تهدید به جنگ را ایجاب میکند.
از طرف دیگر، دنیس راس با این نظر موافق نیست که پیشرفتهای چشمگیر ایران در طول دو سال گذشته در فنآوری هسته ای، تنها یک ترفند و ابزاری برای چانه زنی است. او مدعیست که احتمالا تهران عامدانه گام در راه آستانه هستهای شدن گذاشته است –سخنی آشنا که از زمان مذاکرات اولیه برجام بارها به گوش رسیده است. اما نه راس و نه هیچ کس دیگری هرگز این مسئله را توضیح ندادهاند که چگونه این ادعا با تصمیم راهبردی ایران در ابتدای ورود به برجام مطابقت دارد. کنار گذاشتن 97 % ذخایر اورانیوم غنیشده، پر کردن قلب راکتورهای هستهای با سیمان، و بسیاری اقدامات محدودکننده دیگر از جمله اقداماتی بود که ایران تحت برجام به آن تن داد. همه اینها به علاوه نظارتهای بین المللی بسیار مداخلهجویانه، به شکلی عجیب و غریب می توانند به مثابه تلاش برای رسیدن به وضعیت آستانه هستهای تعبیر شوند.
با این حال عموم تحلیلگران در روسیه، چین و اروپا در این تصور هستند که تهدید به حمله نظامی به دلیل جلوگیری از خطرات یک جنگ جدید، بیش از اینکه باعث اطمینان خاطر دولتهای منطقه شود، بیشتر موجب نگرانی آنهامیشود.
در واقع، دولت حسن روحانی به صراحت اعلام کرد که ایران بازگشت یکباره به برجام در همان صورت اولیهاش را، می پذیرد. این موضع ایران، و البته تداوم رعایت محدودیتهای برجام از سوی تهران برای یک سال کامل پس از خروج آمریکا، از سوی این افراد نادیده گرفته میشود. عدم بازگشت به توافق در سال جاری را میتوان بیشتر به اهمال کاری دولت بایدن و ارائه خواستههای جدید نسبت داد تا بازی جدید ایران.
با این حال ایران از خواستههای جدید صرفنظر کرده و تمرکز خود را تنها بر روی گرفتن تضمینهایی مبنی بر دریافت تمام تسهیلات اقتصادی که طبق توافق اولیه طلبکار بوده، نهاده است. این توافق پیشبینی کرده که در صورت هرگونه نقض مفاد مورد توافق از سوی ایران، تحریم ها به صورت نیمهخودکار باز گردانده میشوند، اما پیشبینی نشده که در پاسخ به نقض توافق از سوی ایالات متحده یا سایر طرفها چه باید کرد. درخواست ایران برای «ضمانت» در برابر هرگونه عقبنشینی ایالات متحده در آینده ممکن است فراتر از توانایی هر رئیسجمهور در ایالات متحده باشد،
این را باید در نظر داشت که هیچ چیز به اندازه تهدید حمله نظامی خارجی علیه ایران، استدلالهای تندروهای ایرانی که معتقدند ایران به یک بازدارنده هستهای نیاز دارد، را تقویت نمیکند.
دنیس راس، دیپلمات آمریکایی است که از دولتهای مختلف دموکرات و جمهوری خواه -از جیمی کارتر تا باراک اوباما- در سمتهای مختلف دولت ایالات متحده ایفای نقش کرده است.
3-تصویب ۶ قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی در سازمان ملل
این قطعنامهها اقدامات رژیم صهیونیستی در نقض سیستماتیک حقوق بشر مردم فلسطین و کاربرد زور علیه شهروندان فلسطینی بویژه ساکنان نوار غزه که منجر به کشته و زخمی غیرنظامیان شده و نیز شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی از جمله در بیتالمقدس شرقی و جولان اشغالی را محکوم کردند.
در این قطعنامه.ها همچنین محاصره زمینی، هوایی و دریایی غزه، شهرک سازی در سرزمینهای اشغالی، اقدامات تحریکآمیز شهرک.نشینان علیه شهروندان فلسطینی در سرزمین.های اشغالی و نیز تخریب منازل و بازداشت های خودسرانه و زندانی کردن فلسطینیان محکوم و بر بازگشت آوارگان فلسطینی به خانه و کاشانه خود، تاکید شده است.
در قطعنامه مربوط به جولان سوریه، از رژیم صهیونیستی خواسته شده تا به قطعنامههای مصوب سازمان ملل در خصوص جولان عمل کرده و به اشغال این منطقه پایان دهد.
همچنین رژیم صهیونیستی از اعطا حق شهروندی اسرائیل به ساکنان جولان سوریه منع شده است.
4- آینده روشن من؛ کی میرسی!؟ رییس جمهور در گفتگو با صداوسیما گفته است «آینده را بسیار روشن میبینم…هرچقدر رو به جلو پیش میرویم و کار پیش میرود گشایشهای بیشتری میبینم.»
به باور بسیاری از کارشناسان وحتی مسئولان ارشد نظام، امروز وضعیت کشور یک وضعیت جنگی ست و ابتدا باید از وضعیت جنگی رها شد، خرابهها را جمع کرد، آرامش نسبی برقرار شود و سپس از آینده روشن سخن گفت. وضعیت جنگی در کشور اغراق نیست و نشانههای یک جنگ تمام عیار را همه میبینند.
وقتی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس انقلابی میگوید«ساختار اقتصادی کشور باید اصلاح شود زیرا که حدود ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور نیاز به کمک فوری و آنی دارند»؛ آیا این عبارت به معنای جنگ تمامعیار در کشور نیست؟
اگر آینده روشن است، نشانههای این روشنی را بگوئید تا بیش از این شاهد خروج سرمایهها از کشور نباشیم. گفته میشود طی ۱۶سال گذشته، یعنی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ حدود ۱۷۱میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده که در چندسال اخیر اوج آن را در خرید و سرمایهگذاری مسکن در کشورهای همسایه مثل ترکیه، گرجستان و امارات توسط ایرانیان میبینیم. سرمایهگذاری ۷میلیارد دلاری ایرانیها در بازار مسکن ترکیه ظرف ۲ سال، چه معنی میدهد؟! اگر آینده روشن است چرا ایرانیها تمام داراییهای خود را دلار میکنند و موج به موج از کشور مهاجرت میکنند. براساس آمار مرکز آمار ایران سالانه ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت ایران مهاجرت میکنند.
اگر آینده روشن بود رشد جمعیت به زیر یک درصد نمیرسید. یکی از دلایل کاهش شدید رشد جمعیت، بیم و نگرانی خانوادهها از آینده فرزندانشان است. براساس برآورد مراجع رسمی، یکی از موارد مهمی که در بحث جمعیت باید به آن توجه شود این است که نرخ رشد جمعیت در ایران بهشدت در حال کاهش است و ما از نرخ رشد جمعیت بالای ۳.۵% دهه شصت به زیر یک درصد در دهه نود رسیدهایم
اگر آینده روشن هست پس چرا شاخصهای جمعیتی ایران در وضعیت هشدار قرار دارند و شاهد کاهش ۵۵۰ هزار تولد طی ۵ سال اخیر هستیم.
اگر آینده برای جوانان روشن بود شاهد کاهش ۳۶ درصدی ازدواج و افزایش ۲۸ درصدی طلاق نبودیم. گزارشهای رسمی کشور نشان میدهد که نسبت طلاق به ازدواج طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ از ۱۶.۳ به ۳۲.۹ افزایش داشته است که روندی افزایشی طی کرده است. ازدواج در ایران در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۳۶ درصد کاهش یافته است و براین اساس، میزان طلاق در ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۲۸ درصد افزایش داشته است.
اگر آینده روشن است چرا جامعه بیقرار است.عدهای هم از بیقراری و ناآرامی، به قرص آرامبخش روی آوردهاند.براساس آمار سازمان دارویی کشور، در سال ۱۳۹۹، ۴۴میلیارد و۵۲۶میلیون عدد دارو در کشور مصرف شده است و هم زمان شاهد مصرف ۴.۶ میلیارد عدد قرص آرامبخش توسط ایرانیها بودهایم.
جناب رئیس جمهور؛ اگر رشد نقدینگی لجام گسیخته شود از نظر علم اقتصاد، به این زودیها نمیتوان از آینده روشن سخن گفت و از قضا تاریکیها به قدر عمر یک نسل کشور را رها نمیکند. طبق اعلام بانک مرکزی شاهد رشد ۴۰ درصدی نقدینگی طی یک سال گذشته هستیم.
نشانههای روشنی برای یک ملت اینست که کشورش در میان دیگر کشورهای جهان سرآمد باشد.امروز ما از چه نظر در جهان و یا حتی آسیا سرآمد هستیم وجایگاه ما در میان کشورهای توسعهیافته چگونه است؟ جدیدترین آمارهایی که در این ارتباط منتشر شده نشان میدهد جایگاه ایران حتی در برابر کشورهای آسیایی هم به شدت افول کرده است.
جالب است که رتبه ایران تا سال ۱۹۸۶ با افزایش فروش و قیمت نفت به رتبه ۴ ثروتمندترین کشور آسیا ارتقا پیدا میکند و ایران از کشورهای کره جنوبی، اندونزی، عربستان و ترکیه و… ثروتمندتر بوده است. اما سالهای جنگ، تحریم و سوءمدیریت باعث میشود ایران ثروت و منابع مالی خود را به شدت از دست بدهد.
جناب رئیس جمهور؛ میدانیم که شما همواره وظیفه دارید همواره از امید و آینده روشن برای ملت خود سخن بگوید حتی اگر حقیقت نباشد؛ اما سایه تاریکی آنقدر در جامعه وسیع و عمیق شده است که باور این حرفها هر روز سختتر میشود.
آینده وقتی روشن میشود که پنجرههای بسته باز شوند و تخصص جای توصیه و رابطه را بگیرد و آنگاه نور بر تاریکیها بتابد. رقابت و تولید واقعی جزء اولویتهای کشور باشد و برای تحقق این مهم ارتباط با جهان بیرون یک ضرورت قلمداد شود.هیچ کاری نمایشی نباشد و رسانهها با آزادی بیشتر بر ارکان قدرت نور بتابانند.