1- جذب پزشکان ایرانی در امارات با حقوق ۳۵۰ میلیون
شیخی سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: ماهی ٣۵٠ میلیون تومان امارات به پزشکان ایرانی پیشنهاد میدهد تا قطب سلامت در منطقه شوند و پزشکان را از ایران تامین میکنند و بدون امتحان زبان بچههای پرستاری و پزشکی ایرانی را جذب میکنند.
2-فهرست جدید کشورهای ویژه و پرخطر برای ورود به ایران اعلام شد
فهرست جدید کشورهای ویژه و پرخطر برای ورود مسافر به کشور از نظر سویههای جهش یافته ویروس کرونا اعلام شد.
براین اساس پذیرش مسافر هوایی از کشورهای ویژه شامل بوتسوانا، اسواتینی، لسوتو، مالاوی، موزامبیک، نامیبیا، آفریقای جنوبی و زیمبابوه به طور مستقیم و غیرمستقیم تا اطلاع ثانوی ممنوع است.
همچنین تا اطلاع ثانونی تمامی مسافران ایرانی وارده از این کشورها لازم است تا از بدو ورود دست کم به مدت ۱۴ روز در شرایط قرنطینه اقامت داشته و حق خروج ندارند. در این مدت نیز ۳ نوبت آزمایش پی.سی.آر از این مسافران به عمل خواهد آمد./ایرنا
3- امارات چگونه از صحرا به فضا رسید؟
صلاحالدین خدیو
این روزها امارات متحده عربی در حال برگزاری جشنهای پنجاهمین سالگرد تاسیس خود است. کشوری که 50 سال قبل از "هیچ" شروع کرد و امروز به قدرتی نوظهور تبدیل شده است.
برند تبلیغاتی جشنهای استقلال، شعار "من الصحراء الی الفضاء" است: از صحرا به فضا اشاره به آغاز تجربه امارات از صحرایی خشک و لمیزرع تا رسیدن به مریخ دارد.
معروف است که شیخ راشد همیشه میگوید: من کار دوبی را از دو خیمه شروع کردم .همین شیخ در سال 1991 گفته بود که میخواهد در قرن بیست و یک به جای لندن و پاریس و نیویورک، دوبی مرکز مالی دنیا شود و .
با هر نگاهی مدل امارات آشکارا یک تجربه در خور توسعه است. به ویژه در خاورمیانه ویران از منازعات ژئوپولتیک
با وجود سیستم سیاسی غیرانتخاباتی و مطلقه امارات، این کشور به یکی از مراکز مالی معتبر جهانی تبدیل شده و اقتصاد دوبی حتی از کشورهای آلمان و فرانسه و انگلیس هم رقابتیتر است و آن را به مکانی جذاب برای پولها و سرمایههای جهانی تبدیل کرده است.
آیندهنگری، انضباط و عدم تحمل فساد و استقلال دادگاهها، عامل و ضامن ترقی مداوم آن است. شکی نیست که بدون ثروت نفت امارات قادر نمیشد معجزه اقتصادیش را رقم بزند، اما اگر درایت و روشنبینی طبقه حاکم هم نبود، نفت به آسانی از نعمت به نقمت تبدیل و تجربه ناموفق سایر اقتصادهای نفتی تکرار میشد
تفاوت مهم در این است که در امارات نفت به جای آنکه مخدوم سیاست و مقهور عظمتطلبی زمامداران شود، در خدمت اقتصاد قرار گرفت و توسعه به آرمان اصلی این کشور کوچک تبدیل شد
مساله اصلی این است که در امارات، "استبداد منور" به تسریع "ساختن" کشور انجامیده، جایی که مانند دول غربی پارلمان و دولت در سایه و احزاب مخالف و مکانیزمظهای گوناگون که نقش سرعتگیر دارند، موجود نیستند.شیخ زائد و شیخ مکتوم هر چه میگویند، بلافاصله عملی و اجرا میشود.
البته از بیان میزان عقبماندگی این نظام به لحاظ ایستارهای توسعه سیاسی گذشت، همچنین امکان اقتباس آن به لحاظ ویژگیهای خاص شیخنشینها نظیر جمعیت بومی اندک و نیروی کار خارجی و ثروت فروان آنها هم در سایر کشورها محل تردید است، اما همزمان نمیتوان از گفتن این حقیقت هم چشم پوشید که چقدر بخت با اماراتیها بوده است!
اگر به جای تاجران و مغازهداران فعلی، ژنرالها و حزبیهایی نظیر صدام و قذافی و ناصر، رهبرشان بودند، باز این تجربه به دست میآمد؟
شعارهای سیاسی صرف نظر از درصدی بزرگنمایی و برخی کارکردهای زینتبخش، به نوعی سر درون داعیان آنها را برملا میکنند. همین شعار من الصحراء الی الفضاء را مقایسه کنید با شعار معروف "من المحیط الی الخلیج"! به معنی از اقیانوس [اطلس] تا خلیج [فارس] و دعوت به وحدت عربی در تمام سرزمینهای میان این دو پهنه آبی.
شعاری که دههها ورد زبان ناسیونالیستهای عرب، ناصریها و بعثیهایی بود که پیشرفت جهان عرب را در گرو وحدت آن و به سرانجام رساندن پروژه سیاسی مد نظر خود در این باره میدانستند.
ظاهرا شعار از صحرا تا فضا، از شعار از خلیج تا اقیانوس، بلندپروازانهتر است، اما اینگونه نیست. اولی پلاتفرمی اقتصادی به هدف توسعه است و دومی پروژه سیاسی تجدید نظر طلبانهای که توفیق آن در گرو شکستن ساختارهای نظام بینالملل است. در واقع شعار امارات از شعار قومیهای عرب به مراتب زمینیتر میباشد.
سرانجام هم ابوظبی به فضا رسید ولی صدام، ناصر، اسد، قذافی، بومدین و ... نه تنها به وحدت عربی و تشکیل جماهیری متحد نرسیدند، بلکه کشورهایی ضعیف و ورشکسته را هم به میراث گذاشتند.
هنگامی که سفینه اماراتی پس از هفت ماه و طی مسافتی پانصد میلیون کیلومتری، سرانجام در مدار مریخ جای گرفت، شیخ زائد گفت: این دورترین جایی است که تاکنون یک عرب به آن رسیده است!
گفته میشود که سفینه امل ساخت آمریکاست و توسط ژاپن به فضا پرتاب شده و نقش امارات فقط مونتاژ و بستهبندی آن بوده است. اما در عین حال "امل" چکیده الگوی امارات هم است. قدرتی نوظهور که به نظام تقسیم کار جهان سرشار از مدعی امروز، نقشی متناسب برای خود تعریف کرده است: داشتن بندر و لنگرگاه و فرودگاههای بینالمللی و خطوط هوایی خوب، گردش مالی شفاف و اطمینانبخشی به صاحبان پول.
ایستگاه فضایی میر هم چکیده تجربه کل نظام شوروی بود. اوج فناوری در زمان خود که مطابق الگوی صنعت شوروی مدام توسط مهندسان فوقالعاده مبتکر در فضا رفو و وصله میشد، تا اینکه سقوط کرد و در اقیانوس افتاد، درست همزمان با فروپاشی شوروی.
امارات و امل با ادغام در سیاست و اقتصاد جهان، بسیار محتاطند که در دریا و اقیانوس غرق نشوند.
4-رئیسی: ماهانه ۱۰ هزار میلیارد تومان از فاکتورهای دولت قبل را پرداخت میکنیم
رئیسجمهور: در روزهای پایانی مرداد، وزرای دولت قبل نگرانِ پرداخت حقوق کارکنان دولت بودند اما امروز بدون استقراض از بانک مرکزی علاوه بر پرداخت حقوق کارکنان، فاکتورهای دولت قبل را پرداخت میکنیم.
5-دلار و کالاها قیمت شان بالا می رود؛ اصلا هم توجه نمی کنند که دولت عوض شده!
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: طبیعت و اقتصاد در یک چیز، به هم شبیه اند؛ دستورناپذیری و مدیریتپذیری. نمیشود به آسمان "دستور" داد ببارد و به زمین فرمان راند که بجوشد. نه، اصلا گوش نمیکنند.
البته نگاه رسانهای و انتشار اخبار و سبک سخن گفتن برخی تریبونداران عوض شده است؛ افزایش قیمتها در دولت سابق نشان ضعف دولت بود و در دولت لاحق، توطئه دشمنانِ دولت!
توجه ندارند که دولتها عوض میشوند اما نه ملت عوض میشود و نه هوش و ذهنِ او. چنین میشود که به طنز میگیرند برخی گفتهها را. باری، طبیعت و اقتصاد "دستورناپذیر" هستند اما تجربه بشری ثابت کرده است که هر دو در برابر "مدیریت" به "پذیرش" میرسند.
با مدیریتِ منابع موجود آبی و اقتصادی میتوانیم از حجمِ مشکلات بکاهیم. میتوانیم با میدان دادن به مدیرت علمی و استفاده از همه ظرفیتهای حرفهای و توان فرزندان عالمِ وطن گاههای عملی برداریم. میتوانیم با تبیینِ صادقانه شرایط برای مردم و ارائه راهکارهای اجرایی و منطقی، آنان را با برنامهها همراه کنیم. در واقع فقط در راهبردِ "همه با هم" میتوانیم از مشکلات بکاهیم والا طبیعت با دستور و اقتصاد با فرمان، رام و همراه نمیشوند.
6-پرسش فرشادمومنی از رئیسی: کو آن برنامه ٧٠٠٠ صفحه ای اقتصادی که خبرش را دادید؟/ لااقل یک بار به آن استناد کنید
فرشاد مومنی، اقتصاددان:
آقای رئیسی با این مبنا بر سرکار آمدند که هفت هزار صفحه فقط برنامه اقتصادی نوشتهاند. با این وجود در عمل حتی چند سطر از این هفت هزار صفحه نه موضوعیت دارد و نه کار آیی.
از زمان روی کار آمدن دولت جدید ما حتی یک بار نیز نشنیدیم که رئیسجمهور و تیم اقتصادی ایشان کوچک ترین استنادی به برنامه هفت هزار صفحهای بکنند.
در چنین شرایطی ما شاهد تکرار بنیادی یک مسأله حیاتی به نام اجرای بدون تنازل همه سیاستهایی که دولتمردان با نقد آنها بر سرکار آمدهاند.
اگر به بحثهای حامیان در دوران رقابتهای انتخاباتی دقت کنیم متوجه میشویم که همه آنها به شوکدرمانی و سیاستهای تورمزا حمله میکردند و فروش فسادزا، مشکوک و بیضابطه داراییهای بین نسلی مردم تحت عناوینی مانند خصوصیسازی و مولدسازی حمله میکردند./آرمان ملی